در دنیا که بود میگفت: (فقط خدا)
به او میگفتند: نظرت در مورد توسل چیست: میگفت:(فقط خدا)
میگفتند: آخر عالم هستی حساب و کتاب دارد. وسیله و واسطه دارد.
میگفت: (فقط خدا)
میگفتند: زیارت رفته ای؟ میگفت: (فقط خدا)
میگفتند: خدا حتی رزق و روزی را هم بهوسیلهی واسطهها به دست آدم میرساند.
بازهم میگفت: (فقط خدا)
گفتند: خدا حجتهایی قرار داده. باید به اطاعت آنها تن داد. گفت:(فقط خدا)
یکبار فرزندش پرسید: شفاعت چیست؟ همانطور که به فرزندش غضب کرده بود میگفت: (فقط خدا)
میگفتند: اگر خدا بخواهد گشایش کار خلقش را به ارواح پاک بسپرد چه ایرادی دارد؟ میگفت:(فقط خدا)